چطور با فردی که به تعهدات خود در رابطه پایبند نیست، برخورد کنیم؟
وقتی در یک رابطه هستید، اعتماد و پایبندی به تعهدات، ستونهای اصلی آن را تشکیل میدهند. اما چه میشود اگر متوجه شوید فرد مقابل به تعهداتش عمل نمیکند؟ این مسئله میتواند بسیار آزاردهنده و آسیبزا باشد. در این پست، 14 نکته برای برخورد با این موقعیت را بررسی میکنیم:
- 🔵با آرامش و صراحت صحبت کنید. احساسات خود را بدون سرزنش و اتهام بیان کنید. مثلاً به جای گفتن “تو همیشه قولهایت را میشکنی!” بگویید “وقتی قولی میدهی و به آن عمل نمیکنی، احساس ناامیدی میکنم. “
- 🔵دقیقاً مشخص کنید چه انتظاراتی دارید. از کلیگویی پرهیز کنید و به طور واضح توضیح دهید که چه رفتاری از او انتظار دارید.
- 🔵به او فرصت دهید تا توضیح دهد. شاید دلیل موجهی برای عدم پایبندی به تعهداتش داشته باشد. با دقت به حرفهایش گوش کنید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید.
- 🔵مرزهای خود را تعیین کنید. مشخص کنید که تا چه حدی حاضرید عدم پایبندی به تعهدات را تحمل کنید.
- 🔵پیامدهای عدم پایبندی به تعهدات را مشخص کنید. به او بفهمانید که عدم انجام تعهداتش چه تاثیری روی رابطه شما خواهد گذاشت.
- 🔵به دنبال الگو بگردید. آیا این یک اتفاق نادر است یا یک رفتار تکراری؟
- 🔵خودتان را سرزنش نکنید. عدم پایبندی او به تعهداتش، تقصیر شما نیست.
- 🔵به حرفهایش گوش کنید، نه فقط به قولهایش. آیا رفتار او با قولهایی که میدهد همخوانی دارد؟
- 🔵به خودتان زمان بدهید. تصمیمگیری عجولانه نکنید و به خودتان فرصت دهید تا شرایط را به درستی ارزیابی کنید.
- 🔵از دیگران کمک بگیرید. با یک دوست صمیمی یا مشاور صحبت کنید و از دیدگاههای آنها بهرهمند شوید.
- 🔵به سلامت روان خود اهمیت دهید. عدم پایبندی به تعهدات میتواند استرسزا باشد. به خودتان رسیدگی کنید و از فعالیتهایی که به شما آرامش میدهند، لذت ببرید.
- 🔵اگر هیچ چیز تغییر نکرد، آماده باشید تا رابطه را ترک کنید. گاهی اوقات، بهترین کار این است که رابطهای را که به شما آسیب میزند، رها کنید.
1. شناسایی و درک مشکل
اولین قدم، تشخیص دقیق این موضوع است که دقیقا کدام تعهدات نادیده گرفته میشوند. آیا این تعهدات مربوط به وعدههای کوچک و روزمره است یا مسائل مهمتر و اساسیتر؟ سعی کنید انگیزه فرد مقابل را درک کنید. آیا دلیل خاصی برای عدم پایبندی به تعهدات وجود دارد؟ آیا مشکلی در زندگی شخصیاش پیش آمده یا صرفا بیتوجه است؟ از خودتان بپرسید آیا تعهدات مورد نظر، واقعا قابل اجرا و منطقی هستند؟ گاهی اوقات انتظارات غیرواقعی باعث ایجاد مشکل میشوند. به دنبال الگوها باشید. آیا این رفتار یک اتفاق نادر است یا یک روند تکراری؟ احساسات خود را در مورد این موضوع شناسایی کنید. خشم، ناامیدی، ناراحتی و . . . همه احساساتی طبیعی هستند که باید به آنها توجه شود.
2. برقراری ارتباط موثر
به طور مستقیم و با صداقت با فرد مقابل صحبت کنید. از به کار بردن جملات تهمتآمیز یا سرزنشکننده خودداری کنید. از زبان اول شخص استفاده کنید و احساسات خود را بیان کنید. به جای گفتن “تو همیشه بدقولی”، بگویید “وقتی به قولی که دادی عمل نمیکنی، من احساس ناامیدی میکنم. ” به حرفهای طرف مقابل با دقت گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. در مورد راه حلهای ممکن با هم صحبت کنید و به دنبال توافق باشید. از لحن آرام و محترمانه استفاده کنید. پرخاشگری و عصبانیت نتیجه معکوس خواهد داشت. در صورت نیاز، چند بار در مورد موضوع صحبت کنید تا به نتیجه برسید.
3. تعیین مرزها و پیامدها
به طور واضح و مشخص مرزهای خود را تعیین کنید. به فرد مقابل بگویید که چه رفتارهایی برای شما قابل قبول نیست و چه پیامدهایی در صورت تکرار این رفتارها وجود خواهد داشت. به مرزهای خود پایبند باشید و در صورت لزوم، پیامدها را اجرا کنید. این کار به فرد مقابل نشان میدهد که شما در مورد انتظارات خود جدی هستید. پیامدها باید متناسب با شدت نقض تعهدات باشد و به گونهای نباشد که رابطه را به خطر اندازد. مثلا اگر فرد مقابل به طور مکرر قرار ملاقاتها را لغو میکند، میتوانید قرار ملاقات بعدی را به تعویق بیندازید یا برنامههای دیگری برای آن زمان ترتیب دهید. مرزها و پیامدها باید واقعبینانه و قابل اجرا باشند. در صورت نیاز، مرزها را با گذشت زمان تغییر دهید و با شرایط جدید سازگار کنید.
4. تمرکز بر روی خود
به جای تلاش برای تغییر دادن فرد مقابل، بر روی بهبود خودتان تمرکز کنید. روی عزت نفس خود کار کنید و نیازهای خود را در اولویت قرار دهید. در فعالیتهایی که به شما احساس خوبی میدهند، شرکت کنید و از زندگی خود لذت ببرید. از حمایت دوستان و خانواده برخوردار شوید و در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید. به خودتان یادآوری کنید که لیاقت یک رابطه سالم و متعهدانه را دارید. اوقات فراغت خود را با فعالیت های سازنده پر کنید. در صورت نیاز، برای خودتان وقت بگذارید و به تنهایی به استراحت بپردازید.
5. در نظر گرفتن مشاوره
اگر با وجود تلاشهای شما، مشکل حل نشد، در نظر بگیرید که از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. مشاور میتواند به شما و فرد مقابل کمک کند تا بهتر با هم ارتباط برقرار کنید و راه حلهای مناسبی برای مشکل پیدا کنید. گاهی اوقات حضور یک فرد متخصص میتواند دیدگاههای جدیدی را در مورد رابطه ارائه دهد. اگر فرد مقابل تمایلی به مشاوره ندارد، شما میتوانید به تنهایی به مشاوره بروید تا راهکارهایی برای برخورد با این وضعیت پیدا کنید. انتخاب مشاور مناسب بسیار مهم است. به دنبال فردی باشید که تجربه کافی در زمینه روابط داشته باشد. مشاوره به معنی شکست نیست، بلکه به معنی تلاش برای بهبود رابطه است.
6. ارزیابی مجدد رابطه
اگر تمام تلاشهای شما برای بهبود رابطه بینتیجه ماند، لازم است که رابطه را به طور جدی ارزیابی کنید. آیا این رابطه به شما انرژی میدهد یا از شما انرژی میگیرد؟
آیا میتوانید با این وضعیت به زندگی خود ادامه دهید یا خیر؟ اگر رابطه به طور مداوم به شما آسیب میزند، بهتر است که آن را خاتمه دهید. تصمیمگیری در مورد پایان دادن به یک رابطه سخت است، اما گاهی اوقات این بهترین گزینه برای هر دو طرف است.
7. صبر و شکیبایی
تغییر رفتار زمان میبرد. صبور باشید و به فرد مقابل فرصت دهید تا تغییر کند.
به تلاشهای کوچک او توجه کنید و او را تشویق کنید.
از انتظارات غیرواقعی دوری کنید. به خودتان و به فرد مقابل فضا و زمان لازم برای رشد و تغییر را بدهید. صبور بودن به معنی تحمل رفتارهای غیرقابل قبول نیست، بلکه به معنی دادن فرصت به فرد مقابل برای بهبود است. اگر صبر شما به اتمام رسید، مشکلی ندارد که مرزهای خود را مشخص کنید.
8. تمرکز بر روی نکات مثبت
به جای تمرکز بر روی نکات منفی، سعی کنید بر روی نکات مثبت رابطه تمرکز کنید. به خوبیها و مهربانیهای او توجه کنید. از لحظات خوبی که با هم داشتهاید، لذت ببرید. از قدردانی کردن از فرد مقابل دریغ نکنید.
9. بخشش
بخشش به معنی فراموش کردن اشتباهات نیست، بلکه به معنی رها کردن خشم و کینه است. بخشش به شما امکان میدهد تا رابطه را از نو شروع کنید. بخشش برای خودتان است، نه برای فرد مقابل. اگر نمیتوانید ببخشید، به خودتان زمان بدهید و سعی کنید احساسات خود را پردازش کنید. گاهی اوقات بخشش نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد.
10. خودآگاهی
سعی کنید خودآگاهی خود را افزایش دهید. در مورد الگوهای رفتاری خود و نحوه تعاملتان با دیگران بیشتر بدانید. به دنبال بازخورد از دوستان و خانواده باشید. در مورد نقاط قوت و ضعف خود بیشتر بدانید. خودآگاهی، یک سفر مادامالعمر است.
11. یادگیری مهارتهای ارتباطی
مهارتهای ارتباطی قوی، کلید یک رابطه سالم و موفق هستند. یاد بگیرید که چگونه به طور موثر و سازنده با دیگران ارتباط برقرار کنید. در مورد تکنیکهای گوش دادن فعال و بیان احساسات به طور صحیح بیشتر بدانید. در کلاسهای آموزش مهارتهای ارتباطی شرکت کنید یا کتابها و مقالات مرتبط را مطالعه کنید. همیشه آماده باشید که به حرفهای دیگران گوش دهید و دیدگاه آنها را درک کنید.
12. پرهیز از کنترلگری
تلاش برای کنترل کردن فرد مقابل، نه تنها بینتیجه است، بلکه میتواند به رابطه آسیب جدی وارد کند. به جای تلاش برای کنترل کردن دیگران، بر روی کنترل کردن خودتان تمرکز کنید. به فرد مقابل آزادی عمل بدهید و به او اعتماد کنید. کنترلگری، نشانهای از عدم امنیت و ترس است. یک رابطه سالم، بر پایه اعتماد و احترام متقابل بنا شده است. رها کردن، گاهی اوقات بهترین راه حل است.
13. اهمیت به نیازهای خود
در یک رابطه، باید به نیازهای خود نیز اهمیت دهید. از خواستههای خود غافل نشوید و نیازهای خود را به طور واضح و صریح بیان کنید. اگر نیازهای شما نادیده گرفته میشوند، به طور جدی در مورد آن با فرد مقابل صحبت کنید. یک رابطه سالم، رابطهای است که در آن هر دو طرف احساس رضایت و خوشبختی کنند. خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید. نیازهای شما به اندازه نیازهای فرد مقابل مهم هستند.
14. آمادگی برای پذیرش نتیجه
باید آماده پذیرش هر نتیجهای باشید. ممکن است تلاشهای شما برای بهبود رابطه موفقیتآمیز نباشد و مجبور شوید رابطه را خاتمه دهید. این یک احتمال است و نباید از آن ترسید. سلامت روانی و عاطفی شما از هر چیزی مهمتر است. به خودتان اجازه دهید تا غمگین شوید و سوگواری کنید. از حمایت دوستان و خانواده برخوردار شوید. باور داشته باشید که زندگی ادامه دارد و شما سزاوار یک رابطه سالم و متعهدانه هستید.







من یه مدت با کسی بودم که همیشه قول می داد و آخرش کاری که می خواست رو انجام نمی داد. اولش فکر می کردم مشکل از منه، شاید زیادی حساسم یا توقعم بالاست. بعد یه روز تصمیم گرفتم رک و راست باهاش صحبت کنم. گفتم وقتی فلان کار رو نمی کنی، احساس می کنم برام مهم نیستی. یه جورایی گفتگوهامون تغییر کرد. اون سعی کرد بیشتر حواسش به حرف هایی که می زنه باشه، منم یاد گرفتم که بعضی چیزها رو خیلی جدی نگیرم.
رابطه مثل یه جاده دو طرفه است، گاهی یه طرفش پر از دست انداز می شه. اگه شما هم توی همچین موقعیتی بودید، چطوری خودتون رو با شرایط وفق دادید؟ یا اگه راه حلی پیدا کردید که موثر بود، خوشحال می شم بدونم. چون بعضی وقت ها ساده ترین حرف ها می تونه کلی چیز رو عوض کنه.
من یه مدتی هر بار که اون به قولش عمل نمی کرد، یه توضیح می خواستم و بعد تصمیم می گرفتم ببینم ارزشش رو داره یا نه. این طوری کمتر دلخور می شدم. شاید شما هم روشی دارید که توی این شرایط بهتون کمک کرده.