21 دلیلی که روابط عاشقانه را به جدایی میکشاند

1. عدم ارتباط موثر
ارتباط ضعیف و ناتوانی در بیان احساسات و نیازها یکی از مهمترین عوامل فروپاشی روابط است. وقتی زوجین نمیتوانند با صداقت و باز با یکدیگر صحبت کنند، سوءتفاهمها و نارضایتیها انباشته میشوند. عدم توانایی در گوش دادن فعال به حرفهای طرف مقابل نیز در این مسئله نقش دارد. اجتناب از گفتگوهای دشوار به امید حل شدن خود به خود مشکلات، غالباً نتیجه معکوس میدهد. بهرهگیری از لحن سرزنشآمیز یا تحقیرآمیز در هنگام صحبت کردن، آسیب جدی به رابطه وارد میکند. عدم شفافیت در مورد انتظارات و خواستهها میتواند منجر به سرخوردگی و ناامیدی شود. بیتوجهی به زبان بدن و نشانههای غیرکلامی طرف مقابل نیز میتواند به سوءتفاهمها دامن بزند.
2. عدم اعتماد
اعتماد، بنیان هر رابطه سالمی است. فقدان اعتماد یا نقض آن (مثلاً خیانت) میتواند به طور جدی رابطه را تهدید کند. بدون اعتماد، شک و تردید جایگزین صمیمیت و اطمینان میشود. ترس از آسیبپذیری در برابر طرف مقابل، ناشی از عدم اعتماد، مانع از شکلگیری ارتباط عمیق میشود. حتی شک و تردیدهای بیاساس هم میتوانند به تدریج اعتماد را از بین ببرند. کنترل کردن و تجسس در امور شخصی طرف مقابل، نشانهای از عدم اعتماد و بیاحترامی است. دروغگویی، حتی در موارد کوچک، به مرور زمان اعتماد را نابود میکند. پنهان کردن اطلاعات مهم از طرف مقابل، به نوعی نقض اعتماد محسوب میشود.
3. مشکلات مالی
مشکلات مالی یکی از عوامل استرسزا و تنشزا در روابط است. اختلاف نظر بر سر مدیریت پول و بدهیها میتواند به درگیریهای جدی منجر شود. فشار مالی میتواند بر جنبههای دیگر رابطه، مانند صمیمیت و کیفیت ارتباط، تأثیر منفی بگذارد. عدم شفافیت در مورد وضعیت مالی و درآمدها میتواند باعث بیاعتمادی و نارضایتی شود. ولخرجی یکی از طرفین و صرفهجویی بیش از حد طرف دیگر میتواند منشا اختلاف باشد. مشکلات مالی میتواند احساس ناامنی و عدم ثبات را در رابطه ایجاد کند. نادیده گرفتن مشکلات مالی و عدم تلاش برای حل آنها میتواند وضعیت را بدتر کند. پنهان کردن بدهیها یا مشکلات مالی از طرف مقابل، به نوعی دروغگویی محسوب میشود.
4. انتظارات غیرواقعی
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه یا طرف مقابل میتواند منجر به ناامیدی و سرخوردگی شود. هیچ رابطهای کامل نیست و انتظار داشتن یک رابطه بینقص، غیرمنطقی است. انتظار تغییر دادن طرف مقابل به چیزی که نیست، محکوم به شکست است. مقایسه رابطه خود با روابط دیگران (مخصوصا در شبکههای اجتماعی) میتواند انتظارات غیرواقعی ایجاد کند. تصور اینکه رابطه به تنهایی میتواند تمام نیازهای عاطفی و روانی فرد را برآورده کند، اشتباه است. نادیده گرفتن تفاوتها و شباهتهای بین دو طرف و تمرکز صرف بر روی کاملا مطلوبها میتواند مشکلساز شود. عدم پذیرش نقصهای طرف مقابل و تلاش برای تغییر آنها، به رابطه آسیب میزند.
5. کمبود وقت و توجه
کمبود وقت و توجه به یکدیگر میتواند باعث شود که احساس تنهایی و بیاهمیت بودن کنید. وقتی زوجین به اندازه کافی وقت با کیفیت با هم نمیگذرانند، ارتباطشان ضعیف میشود. غرق شدن در کار یا فعالیتهای دیگر و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی طرف مقابل میتواند آسیبزا باشد. عدم تلاش برای اختصاص دادن زمان به یکدیگر، نشانهای از بیاهمیتی رابطه است. وقتی یکی از طرفین احساس میکند که در اولویت نیست، نارضایتی و خشم در او شکل میگیرد. بیتوجهی به علایق و نیازهای طرف مقابل، میتواند باعث دوری و سردی رابطه شود. نداشتن فعالیتهای مشترک و سرگرمیهای مورد علاقه هر دو طرف، رابطه را یکنواخت میکند.
6. دخالت خانواده
دخالت بیش از حد خانوادهها در رابطه میتواند باعث ایجاد تنش و درگیری شود. وقتی زوجین نمیتوانند مرزهای مشخصی با خانوادههای خود تعیین کنند، مشکلات زیادی به وجود میآید. انتظار اطاعت بیچون و چرا از خواستههای خانوادهها میتواند رابطه را تحت فشار قرار دهد. مقایسه همسر با دیگران توسط خانوادهها میتواند باعث ناراحتی و خشم شود. تصمیمگیریهای مهم رابطه باید توسط خود زوجین گرفته شود، نه خانوادهها. طرفداری بیجا از خانواده خود در برابر همسر، به رابطه آسیب میزند. احترام نگذاشتن خانوادهها به یکدیگر، میتواند رابطه را تحت تأثیر قرار دهد.
7. بیاحترامی و توهین
بیاحترامی و توهین به یکدیگر، نشانهای از فقدان عشق و احترام در رابطه است. هیچگاه نباید به طرف مقابل بیاحترامی کرد، حتی در هنگام عصبانیت. بهرهگیری از الفاظ رکیک و توهینآمیز، آسیب جدی به رابطه وارد میکند. تمسخر و تحقیر کردن طرف مقابل، اعتماد به نفس او را از بین میبرد. نادیده گرفتن نظرات و احساسات طرف مقابل، نوعی بیاحترامی است. قطع کردن حرف طرف مقابل و عدم اجازه دادن به او برای ابراز نظر، بیادبانه است. افشای رازهای طرف مقابل و سوء بهرهگیری از نقاط ضعف او، خیانت محسوب میشود.
8. حسادت
حسادت بیش از حد میتواند رابطه را خفه کند و باعث ایجاد درگیریهای مداوم شود. حسادت ناشی از ناامنی و عدم اعتماد به نفس است. کنترل کردن و محدود کردن آزادی طرف مقابل، به دلیل حسادت، نادرست است. شک کردنهای بیمورد و تفتیش عقاید طرف مقابل، آزاردهنده است. مقایسه خود با دیگران و حسادت به روابط آنها، بیفایده است. اجتناب از موقعیتهایی که حسادت را برمیانگیزند، راه حل مناسبی نیست. ابراز حسادت به صورت سالم و با صداقت، بهتر از سرکوب کردن آن است.
9. عدم صمیمیت جنسی
کاهش صمیمیت جنسی میتواند باعث ایجاد احساس دوری و بیارزشی در رابطه شود. نیازهای جنسی متفاوت زوجین میتواند منشا اختلاف باشد. بیتوجهی به نیازهای جنسی طرف مقابل، باعث ایجاد نارضایتی میشود. بهرهگیری از رابطه جنسی به عنوان ابزاری برای کنترل یا تنبیه، مخرب است. صحبت نکردن در مورد مسائل جنسی و عدم تلاش برای بهبود رابطه جنسی، مشکل را حل نمیکند. مشکلات جنسی ناشی از استرس یا بیماریهای جسمی باید جدی گرفته شوند. خجالت کشیدن از ابراز خواستهها و نیازهای جنسی، مانع از برقراری رابطه جنسی رضایتبخش میشود.
10. سوء استفاده
سوء استفاده (اعم از جسمی، روانی، عاطفی یا مالی) یکی از دلایل اصلی جدایی است. هیچکس نباید سوء استفاده را تحمل کند. رهایی از رابطه سوء استفادهگرانه، ضروری است. سوء استفاده میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود: توهین، تهدید، کتک زدن، کنترل مالی، و . . . سوء استفاده روانی و عاطفی، به اندازه سوء استفاده جسمی، مخرب است. افرادی که مورد سوء استفاده قرار میگیرند، اغلب احساس شرم و گناه میکنند و به سختی میتوانند کمک بخواهند. چرخه سوء استفاده تکرار میشود، مگر اینکه قربانی از رابطه خارج شود. کمک گرفتن از مشاور یا روانشناس برای رهایی از آثار سوء استفاده، ضروری است.
11. اعتیاد
اعتیاد (به مواد مخدر، الکل، ، و غیره) میتواند رابطه را نابود کند. اعتیاد باعث میشود که فرد به خانواده و رابطه خود بیتوجه شود. فرد معتاد ممکن است به دروغگویی، دزدی و رفتارهای پرخطر روی بیاورد. اعتیاد میتواند باعث مشکلات مالی، قانونی و سلامتی شود. حمایت از فرد معتاد برای ترک اعتیاد، نیازمند صبر و تلاش فراوان است. اگر فرد معتاد تمایلی به ترک اعتیاد نداشته باشد، حفظ رابطه بسیار دشوار است. همراهی با فرد معتاد میتواند به سلامت روان و جسم شما آسیب برساند.
12. ازدواج اجباری
ازدواج اجباری، که در آن یکی یا هر دو طرف بدون رضایت خود مجبور به ازدواج میشوند، معمولاً به جدایی منجر میشود. فقدان عشق و علاقه در ازدواج اجباری، زندگی را برای طرفین دشوار میکند. ازدواج اجباری نقض حقوق بشر است و باید با آن مبارزه شود. فردی که مجبور به ازدواج شده است، ممکن است دچار افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روانی شود. حمایت از قربانیان ازدواج اجباری و ارائه راهکارهای قانونی برای رهایی از این وضعیت، ضروری است. فرهنگسازی و آگاهسازی جامعه در مورد مضرات ازدواج اجباری، میتواند از وقوع آن جلوگیری کند. هیچکس نباید مجبور به زندگی با فردی شود که به او علاقه ندارد.
13. عدم بلوغ عاطفی
عدم بلوغ عاطفی یکی از طرفین میتواند منجر به رفتارهای نامناسب و آسیبزننده در رابطه شود. افراد نابالغ عاطفی ممکن است نتوانند احساسات خود را به درستی مدیریت کنند و به شکلهای نامناسبی ابراز کنند. آنها ممکن است مسئولیتپذیر نباشند و از پذیرش اشتباهات خود اجتناب کنند. افراد نابالغ عاطفی ممکن است به راحتی عصبانی شوند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند. آنها ممکن است نتوانند همدلی کنند و احساسات دیگران را درک کنند. 







من چند وقت پیش با خودم فکر می کردم چطور یک رابطه که سال ها با عشق شروع شده، کم کم رنگ می بازد. مشکل مالی و بحث های بی پایان سر مدیریت پول، یکی از همان دلایلی بود که رابطه یکی از دوستانم رو خراب کرد. یادم می آید چطور همیشه با غرغرهای مداوم از هم فاصله گرفتند تا جایی که دیگه حرفی برای گفتن نداشتن. این وسط، چیزی که کمتر کسی بهش توجه می کنه، بی احترامی های کوچیکه. همون چیزهایی که شاید در لحظه جدی گرفته نشه، ولی مثل قطرات آب روی سنگ، آروم آروم هر چیزی رو می شکنه.
خیلی ها فکر می کنن اگر با هم دعوا نکنن یعنی رابطه سالمیه، ولی گاهی همین سکوت های طولانی و اجتناب از گفتگوهای سخت، زخم های عمیق تری ایجاد می کنه. من خودم یه مدت به اشتباه فکر می کردم اگر چیزی رو نگم، مسئله خود به خود حل میشه، ولی اینطوری فقط ناراحتی ها انباشته شد. فکر می کنم کسانی که تجربه های مشابهی داشتن، می تونند با نوشتن دیدگاه هاشون، به بقیه هم کمک کنن تا از این اشتباهات دور بمونن.